آشنایی با دورهٔ «قدرت حقیقی»

تجربه کردن عواطف، یکی از دشوارترین کارهاست. بسیاری از مردم، حتی هنگامی که از درون در جوش و خروش هستند، نمی‌دانند که خشمگین شده‌اند و برخی از آدم‌ها در حالی که غم، یگانه همنشین آن‌هاست، نمی‌دانند که اندوهگین هستند. بسیاری از آدم‌ها، فقط هنگامی از عواطفشان آگاه می‌شوند که جریان‌های شدید عاطفی، زندگی‌شان را پریشان سازد و عادت‌هایی را که به منظور بقا، دست‌یابی به موفقیت یا...

آشنایی با دورهٔ «قدرت حقیقی»
عموخواندﮤ سرخ‌پوست ما، روزی به من گفت: «برادرزاده! بلندترین سفر زندگی، پیمودن راه میان ذهن و دل است.» سپس نخست، دستش را به نرمی بر پیشانی و بعد بر قلب خود گذاشت. من و یار معنوی‌ام لیندا فرانسیس، هنوز هم در این راه گام برمی‌داریم. شما و همچنین همۀ آدم‌ها در همین راه گام برمی‌دارید. سفر به سوی دل، آیندﮤ ما و تنها راه ساختن آینده است. سفر به سوی دل، حرکت به سوی کمال، یکپارچگی، مهر و همدلی‌ست. این سفر معنوی، همان درمانی‌ست که همگی در آرزوی آن هستیم و اگر هدف ما دست یافتن به بالاترین امکاناتمان باشد، باید به این درمان دست یابیم. تجربه کردن عواطف، یکی از دشوارترین کارهاست. بسیاری از مردم، حتی هنگامی که از درون در جوش و خروش هستند، نمی‌دانند که خشمگین شده‌اند و برخی از آدم‌ها در حالی که غم، یگانه همنشین آن‌هاست، نمی‌دانند که اندوهگین هستند. بسیاری از آدم‌ها، فقط هنگامی از عواطفشان آگاه می‌شوند که جریان‌های شدید عاطفی، زندگی‌شان را پریشان سازد و عادت‌هایی را که به منظور بقا، دست‌یابی به موفقیت یا اهداف دیگر به دست آورده‌اند، به هم بریزد. هشیاری عاطفی، به معنای آگاه بودن از همۀ احساس‌ها و عواطف در هر لحظه، کاری بسیار دشوار است، زیرا ما در همۀ لحظه‌های زندگی‌مان به شدت درد می‌کشیم. هشیار شدن نسبت به عواطف، به معنای آگاهی از درد است. این هشیاری، دشوار، ناخوشایند، چالش‌برانگیز و از سوی دیگر، بسیار رضایت‌بخش‌تر از تصور ماست، چرا که بسیاری از ما، هیچ تصوری از زندگیِ رها از فشار، وابستگی عاطفی، وسواس فکری و اعتیاد نداریم. در این نوع زندگی، همۀ کارها از دل برمی‌خیزند و آدمی به نتیجۀ کار وابسته نیست. اگر شما نسبت به عواطفتان هشیار نباشید، پیوسته دردهای خود را سرکوب می‌کنید. در نتیجه، درد به شکل‌هایی نامنتظره آشکار می‌شود؛ برای نمونه، درد، رفتار شما را پریشان می‌کند، کلامتان را تغییر می‌دهد، بر نگرش‌های شما تأثیر می‌گذارد و نتایجی دشوار و نامطلوب برایتان به بار می‌آورد. امروزه آگاه نبودن انسان از عواطفش سودمند نیست. نژاد آدمی در حال دگرگونی بی‌سابقه‌ای‌ست. آگاهی بشر در حال تغییر است. بینش‌ها، ارزش‌ها و هدف‌های انسان دگرگون شده‌اند. آرمان‌های کهنه اندک‌اندک جای خود را به هدف‌های تازه می‌دهند. حتی کسانی که در فقر به سر می‌برند هم در آرزوی رفاه و سلطه نیستند. هدف تازﮤ انسان، رشد معنوی‌ست. میلیون‌ها انسان آگاه شده‌اند که وجود ما چیزی بیش از تن، روان، آنزیم و مولکول است و هیچ کدام از ما در جهان، موقتی نیستیم. این هشیاری، تجربۀ بشر را دگرگون کرده است و در نتیجۀ این دگرگونی، آدم‌ها مصمم شده‌اند که همۀ جنبه‌های آگاهی را دریابند، ویژگی‌هایی را که زندگی را پرمعناتر می‌سازند، تقویت کنند و از سرکوب عواطف دردناکشان دست بکشند. ما برای برآورده ساختن این هدف، به هشیاری عاطفی نیاز داریم. من بنا بر انتخاب، علاقه و استعداد خودم، نویسنده شدم. من عاشق ضرباهنگ و روان بودن واژه‌ها و جمله‌هایی هستم که جامۀ افکار به خود می‌پوشند و آن‌ها را بیان می‌کنند. من شیفتۀ چالش نوشتن بدون ابهام هستم؛ هر چند می‌دانم که کاری ناممکن است. من از لغزندگی زبان و همچنین شادی آن آگاه هستم. محدودیت‌های زبان مادری‌ام را می‌شناسم و توانمندی زبان‌های دیگر را در شکل دادن متفاوت به افکار و تجربه‌های آدمی می‌ستایم. من زاده شده‌ام تا زبان را بشناسم و آن را به کار بگیرم. من همچون یک ماهی در اقیانوس مفاهیم شنا می‌کنم. هشت سال پیش، اندکی پس از آشنایی با لیندا، او به من گفت: «عزیزم! زبان، زبان دوم من است.» ما اکنون با همکاری همدیگر کتابی را آفریده‌ایم. رابطه، زبان لینداست. او در ارتباط همدلانه عالی برخورد می‌کند. لیندا نسبت به دیگران حساس است و معمولاً می‌داند آدم‌ها چه احساسی دارند. او با اعتماد به نفس در اقیانوس عواطف شنا می‌کند. چالش لیندا، بیان شیوا و چالش من، هشیاری نسبت به عواطف است. هر دوی ما برای ایجاد قدرت حقیقی در زندگی‌مان، یعنی هماهنگی شخصیت با جان می‌کوشیم. در این چارچوب، ما این کتاب را با همکاری همدیگر نوشتیم. لیندا در لحظه‌هایی که روشن است، بیانی قدرتمند دارد، واژه‌هایش مناسب هستند، معنا را بدون هیچ خطایی منتقل می‌کند و ابرازی بی‌نقص دارد. من در لحظه‌هایی که حضور دارم، در هشیاری‌ام سرشار از عواطف هستم، از حضور آدم‌ها لذت می‌برم و برایم عزیز هستند. احساس آدم‌ها و همچنین احساس خودم را حس می‌کنم. من در چنین لحظه‌هایی عاشق زندگی هستم. من و لیندا از آمیزه‌ای از همان ویژگی‌هایی برخورداریم که شما برخوردار هستید؛ برخی از ویژگی‌ها قدرتمند و به خوبی رشد یافته‌اند و بعضی نیاز به رشد دارند. هر دوی ما در نوشتن این کتاب، از توانمندی‌هایمان بهره گرفته‌ایم: من متن کتاب را نوشتم و لیندا ابعادی را که من در نظر نگرفته بودم، به این نگاشته افزود. همۀ کتاب‌های من تا پیش از این کتاب، فقط نوشته‌هایی برخاسته از جان و در بر دارندﮤ واژه، جمله، بند و بخش بودند. این کتاب بسیار بیش از این‌هاست؛ شکل، نمودار، افکار نیروبخش و از همه مهم‌تر، تمرین‌های قدرت حقیقی را هم در بر دارد. قدرت حقیقی، هماهنگی شخصیت شما با جانتان است. به منظور ایجاد قدرت حقیقی، لازم است نسبت به احساسی که دارید، هشیار باشید. تمرین‌های این نگاشته به همین منظور طراحی شده‌اند. یکی از تمرین‌های اصلی این کتاب، بررسی دقیق بدن، از سر تا پا و همچنین هشیار شدن نسبت به تجربۀ آن است. روش این کار ساده است و شما درک خواهید کرد که دلیل اهمیت این کار چیست. اگر چه هر اندازه در انجام تمرین‌ها باتجربه باشید، باز هم مشاهدﮤ لحظه به لحظۀ عواطفتان به تعهد و تلاش شما نیاز دارد. برخی از آدم‌ها، تمرین‌هایی جدید را در برنامۀ روزانۀ‌شان می‌گنجانند. اگر شما یکی از این افراد هستید، می‌توانید بی‌درنگ تمرین‌هایی را که به نظرتان مفیدتر می‌رسند، در برنامۀ خود بگنجانید. در حالی که بعضی اشخاص، با آن که می‌دانند تمرین جدید برای سلامتشان مهم است، اما هنوز انضباط انجام تمرین جدید را در خود پرورش نداده‌اند. اگر شما به این گروه تعلق دارید، می‌توانید از یکی از دوستانتان بخواهید که این تجربه را همراه با شما بیازماید. با این کار، او از شما پشتیبانی می‌کند تا تمرین‌هایی را که به نظرتان مهم است، انجام دهید. از دوستی که یار معنوی شما به شمار می‌آید، بخواهید که هر روز نیتتان را در مورد این تمرین‌ها به شما یادآوری کند. این کار به ویژه برای تمرین‌هایی که در برابرشان احساس مقاومت دارید، مفید خواهد بود. با سرعت خودتان حرکت کنید. می‌توانید تمرینی را انتخاب کنید و آن را به مدت یک روز انجام دهید. روز بعد، تمرینی دیگر را انجام دهید و به همین ترتیب، بقیۀ تمرین‌ها را در روزهای آتی انجام دهید. همچنین می‌توانید تمرینی را انتخاب کنید و آن را به مدت یک هفته یا یک ماه انجام دهید تا آمادﮤ حرکت بعدی شوید. از این تمرین‌ها به هر روشی که برای شما سودمند است، بهره بگیرید. از یار معنوی خود بخواهید یک روز در میان از شما بپرسد که تمرین‌ها را انجام داده‌اید یا نه. به خاطر داشته باشید که حفظ تعهدتان، مسؤولیت شما و تعهد یار معنوی‌تان این است که از شما بپرسد، نه این که به جای شما مسؤولیت بپذیرد. برخی آدم‌ها، این کتاب را می‌خوانند، آن را درک می‌کنند و حتی با آن که می‌دانند تمرین‌ها مفید هستند، برای انجام تمرین‌ها، از خواندن دست نمی‌کشند. برای آن‌ها، آهسته‌سازی و درک ارزش تمرین‌ها دشوار است. به این ترتیب، تجربۀ این اشخاص فقط ذهنی خواهد بود و با بدنشان در ارتباط قرار نمی‌گیرند. شما فقط با فکر کردن نمی‌توانید از نظر عاطفی هشیار باشید. بنا بر این، اگر زمانی را برای انجام تمرین‌ها صرف نکنید، نمی‌توانید بهرﮤ چندانی از این کتاب ببرید؛ به ویژه اگر هشیار شدن نسبت به عواطف برایتان دشوار باشد. هشیار شدن نسبت به عواطف، یک فرایند است و پرورش قدرت حقیقی، تلاشی‌ست که به اندازﮤ یک عمر طول می‌کشد. تمرین‌های قدرت حقیقی که در این کتاب گنجانده شده‌اند، برای ما سودمند بوده است. فرصت فکر کردن به خودتان بدهید. شاید تمرین‌های دیگری به فکر شما برسند که برایتان مفیدتر باشند. آن تمرین‌ها را بیافرینید. شما تمرین‌های بسیاری کشف خواهید کرد. سرانجام، زندگی شما تمرینی اصیل در راه ایجاد قدرت حقیقی خواهد شد. همۀ بخش‌های کتاب قدرت حقیقی، برای درک مفهوم هشیاری عاطفی ضروری هستند. شاید گمان کنید که برخی از مطالب کتاب به شما مربوط نمی‌شود، اما با بازنگری در آن‌ها خواهید فهمید که چنین نیست. دست کم آن مطالب به شما کمک می‌کنند تا انسان‌های دیگر و مشکلاتشان را بهتر درک کنید. اگر بتوانید مشکلات دیگران را بدون درگیری احساسی درک کنید، می‌توانید در مورد مشکلات خودتان هم هشیارتر باشید. هشیاری عاطفی فقط به معنای به کار بردن روش‌هایی در یک رابطه یا یک وضعیت نیست، بلکه ابراز طبیعی نگرشی‌ست که توجه شما را به والاترین، رضایت‌بخش‌ترین، پرنشاط‌ترین و توانمندکننده‌ترین بخش وجودتان که می‌تواند در دسترس شما باشد، معطوف می‌کند. این بخش وجود شما، جانتان است. من و لیندا در آفرینش این کتاب همیار بوده‌ایم. همیاری در آفرینش فقط همکاری نیست، بلکه به این معناست که هر کس ضمن آن که با همۀ توان، آن چه را دارد، ارایه می‌کند، خودش را نیز گشوده می‌گذارد تا افکاری گسترده‌تر و والاتر را که در جمع شکل می‌گیرند، بپذیرد. هیچ کس عقاید خود را بر دیگران تحمیل نمی‌کند، بلکه همه در پی آن هستند که با یاری همدیگر، به راه حلی دست یابند که یکایک آن‌ها را به طور کامل راضی کند. هیچ کس به حد وسط قانع نمی‌شود. همۀ آدم‌های همیار در پی خرسندی حاصل از هم‌آفرینندگی هستند و وقتی هر یک به این نتیجه برسند که «بله! به نظر من، این درست و کامل است»، آن گاه آرام می‌گیرند. قدرت حقیقی، چنین احساسی را به من و لیندا داده است. این هدیه به ما ارزانی شده تا با یاری همدیگر، آن را بیافرینیم و با شما در میان بگذاریم. با عشق گری زوکاو و لیندا فرانسیسfarnazforoud.ir287 بازدید
دورهٔ «قدرت حقیقی»دورهٔ «قدرت حقیقی»دورهٔ «قدرت حقیقی» مبتنی بر کتاب «قدرت حقیقی» نوشتهٔ گری زوکاو و لیندا فرانسیس با ترجمهٔ فرناز فرود از انتشارات کلک آزادگان24,000,000 ریال